در سال‌های اخیر بحث درباره «بحران آب» در محافل علمی و همچنین مطبوعات و رسانه‌ها بالا گرفته است. گرچه بیشتر مردم در جریان مشکل کمبود آب قرار گرفته‌اند اما غالباً تصور خاصی در مورد بحران آب ندارند. زندگی ماشینی و شهرنشینی پیوند انسان و طبیعت را گسسته است. شیرهای آپارتمان‌هایمان سخاوتمندانه این مایع حیات‌بخش را ارزانیمان می‌کنند و غالباً نیز در این مورد که این آب از کجا و چگونه و به چه بهایی تأمین می‌شود، تصور خاصی نداریم. به واقع مسئله ما دیگر بحران آب نیست. صحبت از خطری است که آینده فلات ایران را تهدید می‌کند. این خطر آن اندازه جدی است که عیسی کلانتری وزیر اسبق کشاورزی و دییر ستاد احیای دریاچه ارومیه ادامه وضعیت فعلی را منجر به تهدید حیات و کوچ اجباری حداقل ۵۰ میلیون ایرانی می‌داند!. اما به نظر می‌رسد علی رغم جدی بودن این تهدید هنوز نه مسئولین و نه بدنه جامعه آگاهی و حساسیت لازم را در مورد این مسئله ندارند. طبعا فهم مشترک از این مسئله نقطه شروع حرکت برای شکل‌گیری اجماع ملی جهت حل آن است. در این نوشتار نخست در پی آنیم که با تشریح چرخه آب در طبیعت نگاهی به آمار و ارقامی داشته باشیم که حکایت از یک بحران تمام عیار دارند. 

۱.چرخه آب در زیست بوم

 جهانی که در آن زندگی می‌کنیم بسیار پیچیده و حیرت انگیز است. کافی است تا لحظه‌ای ذهن خود را از چنبره دنیای مصنوعی پیرامونمان‌‌ رها کنیم و با چشم دل به طبیعت اطرافمان بنگریم تا مسحور زیبایی و پیچیدگی‌اش شویم و آنگاه است که به تعبیر قرآن هر چه در آن غور کنی بیشتر از نظم بی‌بدیلش سرگشته و حیران می‌شوی (ملک/۴). آب منشأ حیات تمامی جانداران بوده و رفتار بسیار پیچیده‌ای دارد. درک این پیچیدگی بر نحوه رفتار و تعامل ما با این عنصر زندگی بخش تأثیر به سزایی دارد. 

 سه چهارم سطح کره خاکی ما را آب تشکیل می‌دهد. این آب همواره در سه شکل مایع، جامد وگاز در میان آب‌سپهر (هیدروسفر)، سنگ‌سپهر (لیتوسفر) و هواسپهر (اتمسفر) در گردش است. منابع آب کره زمین از دو بخش ثابت و متحرک تشکیل شده است. حدود ۵/۹۷ درصد از منابع آب جهان به شکل شور و در اقیانوس‌ها قرار دارد. منابع آب شیرین نیز به صورت ذخایر قطبی، جریان‌های سطحی و ذخایر زیرزمینی می‌باشد. شکل یک نمودار بسیار ساده‌ای از چرخه‌ی آب را نشان می‌دهد. آب در نتیجه تابش خورشید بخار شده و با حرکت در لایه‌های جو دمای خود را از دست داده و به شکل باران به زمین باز‌می‌گردد. بخش عمده-ای از آن دوباره تبخیر شده و قسمتی نیز در زمین نفوذ می‌کند. آب نفوذیافته در زمین در خلل و فرج موجود در بافت لایه‌های مختلف خاک که همانند اسفنج عمل می‌کنند، ذخیره می‌شود. اغلب در مناطق مختلف بصورت طبیعی چنین اسفنج‌هایی با جداره‌هایی از جنس خاک یا سنگ‌های غیرقابل نفوذ، محصور شده‌اند که آن‌ها را به شکل یک کاسه درآورده و باعث می‌شوند تا ظرفیتی را برای ذخیره‌سازی بوجود آورند که به این کاسه‌های بسیار بزرگ اسفنجی، سفره‌ی آب زیرزمینی یا آبخوان می‌گویند. یک آبخوان یا سفره زیرزمینی از آب در حال جریان از میان حفره‌ها و شکاف‌های زیر سطح زمین تشکیل شده است. آب همواره از طریق بارش، نفوذ آب سطحی، جریان زیرزمینی و آب برگشتی، به آبخوان اضافه می‌شود و به طور پیوسته از آن به صورت تخلیه به منابع آب سطحی، تبخیر و تعرق، خروجی زیرزمینی و یا پمپاژ خارج می‌شود. 

                                                                       نمودار ۱

                                                                 چرخه‌ی آب در طبیعت

اشاره شد که کمتر از ۳ درصد از منابع آب کره زمین آب شیرین می‌باشد. نزدیک به دو سوم از این منابع دریخچالهای قطبی قرار داشته و قسمتی نیز در سفره‌های تحت فشار و در اعماق زمین می‌باشد. درصد بسیار پایینی از کل حجم آب کره زمین به صورت پیوسته میان آب سپهر، سنگ‌سپهر و هواسپهر در گردش بوده که اصطلاحاً به آن آب تجدیدپذیر می‌گویند. 

۲.بیلان منابع آب ایران

 ایران از نظر عرض جغرافیایی در کمربندی از کره زمین واقع شده است که اغلب مناطق خشک و 

نیمه‌خشک جهان در آن قرار دارند و از این رو کم‌بارانی در آن یک واقعیت ذاتی هیدرولوژیکی است. عمده‌ترین معیار برای تعیین درجه خشکی در یک منطقه رابطه‌ی بین مقدار بارندگی (سالانه) و تبخیر (توان تبخیری محیط) است. هر اندازه مقدار باران نسبت به توان تبخیر کمتر باشد درجه‌ی خشکی آن منطقه بیشتر است. به جز نواحی محدودی از ایران (حاشیه‌ی دریای خزر) در سایر مناطق توان تبخیر به مراتب بالا‌تر از مقدار واقعی بارندگی است. 

 بیلان آب بر منابع آب تجدیدپذیر تمرکز دارد. یعنی مقدار آبی که هر سال در چرخه بارش تجدید می‌شود. کشور ایران دارای گستره‌ای از اقلیم‌های گوناگون و متفاوت است. از پرباران‌ترین نقاط در شمال کشور (نظیر بندر انزلی) تا نقاط بسیار گرم و خشک در جنوب کشور (کویر شهداد کرمان). این اقلیم‌‌ها بارندگی‌های بسیار متفاوتی دارند اما به صورت میانگین میزان بارش در کشور ۲۵۰ میلیم‌تر می‌باشد. اگر این عدد را در مساحت ۱. ۶۴۸. ۱۹۵ کیلومتر مربعی کشور ضرب کنیم به عدد ۴۱۳ میلیارد متر مکعب می‌رسیم. ۷۲ درصد از این حجم بارش به صورت تبخیر و تعرق دوباره وارد جو شده، ۹۲ میلیارد مترمکعب از آن به صورت رواناب جاری شده و کمتر از ۲۵ میلیارد مترمکعب نیز در لایه‌های زمین نفوذ می‌کند. یعنی کل آب قابل استحصال و تجدیدپذیر کشور سالانه رقمی برابر با ۱۱۷ میلیارد متر مکعب می‌باشد. البته سالانه نزدیک به ۱۳ میلیارد متر مکعب آب از طریق جریانات مرزی وارد کشور شده و تقریباً به همین میزان نیز از کشور خارج می‌شود که در نتیجه تأثیری بر میزان آب قابل استحصال کشور ندارد. 

۳.بحران از نگاه آمار

 اشاره شد که سرزمین ایران سالانه به ۱۱۷ میلیارد متر مکعب آب دسترسی دارد. یعنی میزان آبی که از طریق روان‌آبهای سطحی، چشمه‌ها، چاه‌ها و قنات‌ها و... به دو صورت سطحی و زیرزمینی قابل دسترسی است. تأمین آب شرب، کشاورزی و صنعت، چرخه آب رودخانه‌ها و تلاب‌ها و... و در یک کلام حیات تک تک جانداران فلات ایران به این آب وابسته است. 

 نکته‌ای که لازم است اشاره شود تمایزی است که میان دو مفهوم خشکسالی و بحران آب وجود دارد. 

خشکسالی یک پدیده اقلیمی است و معمولاً به انحراف بلندمدت میزان بارش از میانگین آن اطلاق می‌شود اما بحران آب (به خصوص وجهی از آنکه بیشتر مد نظر ماست) بیشتر یک مسئله مدیریتی و انسانی است و به نحوه رفتار، تعامل و مصرف انسان از آب منعطف است. میانگین بارش در کشور رقمی بین ۲۴۰ تا ۲۵۰ میلیم‌تر است. این میزان نسبت به میانگین بلندمدت انحراف زیادی را نشان نمی‌دهد. این رقم برابر با یک سوم میانگین بارش جهانی است. شاخص‌های زیادی در مورد بحران آب وجود دارد که ما در اینجا به دو شاخص فالکن مارک و توسعه پایدار سازمان ملل اشاره می‌کنیم. شاخص فالکن مارک بر میزان منابع آب تجدیدپذیر هر اقلیم تمرکز دارد. جدول زیر رتبه‌بندی این شاخص را نشان می‌دهد. 

                                                                                     جدول شمارە یک

اشاره شد که میزان آب تجدید پذیر کشور ۱۱۷ میلیارد مترمکعب است. اگر جمعیت کشور را ۷۸میلیون نفر در نظر بگیریم آنگاه رقم ۱۵۰۰ مترمکعب به ازای هر نفر به دست آمده که نشان دهنده‌ی این است که کشور ما بر اساس شاخص فالکن مارک در وضعیت تنش آبی قرار داد. 

 شاخص کمیسیون توسعه پایدار سازمان ملل بر میزان برداشت و مصرف آب تجدیدپذیر تمرکز دارد. بر اساس این شاخص مصرف ۴۰ درصد از منابع آب تجدیدپذیر (روان آب‌ها و برداشت زیرزمینی) مرز بحران است. به واقع هیچ کشوری نباید بیش از ۴۰ درصد از منابع آبی خود را استفاده کند. ۶۰ درصد از منابع آب تجدیدپذیر 

می‌بایست صرف پایداری زیست‌بوم گردد (در این مورد در بخش دوم به تفصیل صحبت می‌شود). در حال حاضر کشور ما بیش از ۸۰ درصد از منابع آب خود را برداشت می‌کند. یعنی اگر چه ما از نظر اقلیمی در وضعیت تنش آبی قرار داریم، اما از نظر الگوی مصرف و مدیریت آب تمامی خطوط قرمز را رد کرده ‌و در وضعیت بحران شدید به سر می‌ریم. مسئله حائز اهمیت دیگر کاهش تدریجی بارش و افزایش خشکسالی در کنار افزایش آرام جمعیت کشور است که باعث کاهش سرانه آب تجدیدپذیر شده و ادامه وضعیت کنونی را غیر ممکن می‌سازد.

                                                                               جدول شمارە دو

آنچه گذشت تصویری کلی از وضعیت منابع آب کشور بود. به واقع ما نه تنها دچار خشکسالی اقلیمی هستیم بلکه به نوع خطرناک‌تر از آن یعنی خشکسالی مدیریتی نیز دچار شده‌ایم. 

 این دو شاخص نمایانگر توان اکولوژیکی و رویکرد نادرست ما در مصرف آب است. پیامدهای این رویکرد امروز از ارومیه تا بختگان، ‌ و از زاینده رود تا کارون بر همگان نمایان بوده و زندگی تک تک ما ایرانیان را تحت تأثیر قرار داده است. در بخش دوم از این مقاله به تفصیل در مورد علل و پیامدهای این بحران بحث خواهد شد.

ادامە دارد...